خاطرات اکبر هاشمی - ۳ آذر ۱۳۷۸ - شمه‌ای از روایت اردوگاه استراحت نهاجا به قلم هاشمی

گله های یک شهروند قهوه خانه‌دار از عدم توجه به روستای زادگاه لاریجانی‌ها جالب است.

شمه‌ای از روایت اردوگاه استراحت نهاجا به قلم هاشمی.

[امروز نیمه شعبان تعطیل است.] ساعت نُه و نیم صبح با جمعي از بچه‌ها با ماشين به سوي شمال از جاده هراز حركت كرديم. در چند نقطه، در اثر تصادف راه بند بود و مدتي معطل شديم. در منطقه لاريجان، در قهوه‌خانه‌اي توقف كرديم. چاي نوشيديم و رفع حصر نمودم. صاحب قهوه‌خانه از كمبود گاز مايع و از تأخير در راه‌اندازي تلفن روستا، شكايت داشت و گفت، با آنكه روستا زادگاه فاميل لاريجاني‌هاست، كمكي نشده است.

ساعت یک و نیم بعد از ظهر به بيشه‌كلا در ساحل خزر رسيديم. اردوگاه استراحت نهاجا [= نیروی هوایی ارتش] است. معمولاً زمستان‌ها نيمه خالي است و شش ماه از سال، مورد استفاده است. آقاي [ابوالفضل] افشاري، فرمانده اردوگاه توضيحات داد. سال‌هاي قبل هم چند بار آمده بودم. با كمك من، شهيد [منصور] ستاري، [فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش] توسعه داده بود. هوا معتدل و آفتابي است. عصر در ساحل دريا قدم زدم. آب دريا، پايين رفته است. در افغانستان بر سر مسأله [اُسامه] بن‌لادن، [رهبر القاعده]، بين چند نفر درگيري مسلحانه پيش‌آمده است.