به یاد شیخ شریف گناباد

خواندن
3 دقیقه
-سه شنبه 1403/07/17 - 20:11
کد خبر6604
 به یاد شیخ شریف گناباد

در اواخر اردیبهشت سال 1394 هنگامی که اعلام شد مرا از زندان رجایی‌شهر برای تحمل حکم 5 سال تبعید به گناباد می‌برند، احمدآقای منتظری تماس گرفت و گفت: "در گناباد "آقا" دوستی داشت به نام حاجی باصری. در آنجا هر مشکلی پیدا کردی به او مراجعه کن." منظور  او از "آقا" زنده‌یاد آیت‌الله منتظری پدر فقیدش بود که در بین خانواده و دوستان به این نام خوانده می‌شود.

حاج‌آقا باصری در گناباد شهرتی عام داشت. بلااستثناء او را به عنوان روحانی مهذب و بی‌ادعا و متواضع و مرد‌م‌دار و خیّر و ساده‌زیستی می‌شناختند که در انتقاد از وضع موجود، صراحت لهجه‌ای بی‌مانند داشت. او در جریان انقلاب سال 57 هدف گلوله قرار گرفته و جانباز 70 درصد بود. به همین دلیل، مقام‌های رسمی نیز چشم بر صراحت کلامش می‌بستند زیرا جسمی که نیمی از آن فلج شده بود، جای پرونده‌سازی و مجازات نداشت!

در گناباد با او چند بار تلفنی تماس گرفتم. خانه‌اش در روستای باغ‌آسیا در ضلع شمالی شهر بود. مرا به صبحانه در منزلش دعوت کرد. به اتفاق مجید توکلی و دوست دیگری که از شیراز به دیدن من آمده بودند، یک روز صبح پس از آنکه دفترچۀ مخصوص را در کلانتری گناباد امضا کردم، به منزل حاج آقای باصری رفتیم. درِ بزرگ منزل چهار طاق باز بود.

مردم محل گفتند که این رسم شیخ است که از کلۀ سحر تا پاسی از شب، در منزلش به روی همگان باز باشد. به انجام کار خیر شهرت داشت و بخصوص تلاش و کوشش او برای کمک‌رسانی به مردم زلزله زدۀ کاخک در سال 1347 زبانزد همگان بود. پیرمرد با رویی گشاده و لبی خندان به استقبال آمد. خانه‌ای قدیمی با باغچه‌ای خرم و آباد داشت. انواع درختان میوه و  بوته‌های صیفی و  تره‌بار در باغچه کاشته شده بود.

زیر داربست رز، چند تخت چوبی برای استراحت و پذیرایی از مهمانان چیده بودند. پیرمرد، مهربانی و خضوع غیرقابل وصفی داشت. راحت و آزاد و بی‌ریا و صمیمی و مردم‌دار. محضری گرم و دلنشین داشت. برای صبحانه همۀ اقلام محلی را آماده کرده بود. نان را همان لحظه در تنوری در باغچه می‌پختند.  سر صحبت را برداشتیم. خاطرات بسیاری از زنده‌‌یاد آیت‌الله منتظری و دیگر روحانیون تبعیدی دوران پهلوی به منطقۀ خراسان داشت. به برخی از آنان که در تبعید دچار تنگنا و عسرت شده بودند، کمک کرده بود، اما از بی‌مروتی برخی از آنان که پس از انقلاب به آلاف و الوفی رسیده بودند، حکایت‌ها داشت.

من تا روزی که در گناباد بودم، هر هفته با او تماس تلفنی داشتم. پس از تبعید نیز که سری به دوستان گنابادی زدم، همه در منزل شیخ گرد آمدند. در آن محفل ناراحتی و تأثر فراوانی از برخی سخنان منبری‌های خراسان از خود نشان داد.
صبح امروز دوستان گنابادی خبر دادند که حاجی باصری چشم از جهان فروبسته است. روحش قرین رحمت الهی باد. به خانواده و مردم شریف و اصیل گناباد تسلیت می‌گویم. جای چنین افرادی همیشه خالی می‌ماند و پر نمی‌شود.

احمد زید آبادی

کمتر از یک دقیقه زمان بگذارید، ثبت‌نام کنید و نظرتان را زیر همین پست به اشتراک بگذارید.
پیام‌های توهین‌آمیز و یا حاوی دعوت به خشونت حذف خواهند شد.
ثبت نام
باید خواند